این دانشگاه دیگه شورش رو درآورده!

اول خیلی محترمانه از خوابگاه ها بیرونمون می کنن و میگن تا شب فرصت دارین خوابگاه رو تخلیه کنید(می خواید بلیط گیرتون بیاد یا نیاد!)

بعد سرپرست پیج میکنه که امتحانا افتاده شهریور

بعد دانشکده ها می زنن امتحانات به نیمه ی دوم مرداد منتقل شد

و از همه بدتر!!!!!!!!!!

تو سایت می زنن امتحانات از 6 شهریور به روال عادی برمی گرده!!!!!!!!!!!!!

آخه مومن خدا!جواب اون بیچاره ای که به اینترنت دسترسی نداره و تا نیمه ی دوم مرداد خیالش راحته و امتحاناش رو می افته و مشروط میشه رو چی می خوای بدی؟!!!!!!!!

سالروز ولادت ام ابیها مادر امامت، همسر ولایت و دخت نبوت بر تمامی دوستداران حضرتش مبارک باد.

تاج از فرق فلک بر داشتن        

جاودان آن تاج بر سر داشتن

ساحل افتاده گفت : « گر چه بسی زیستم

هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم .»

موج ز خود رفته ای، تیز خرامید و گفت :

« هستم اگر می روم گر نروم نیستم . »

محمد اقبال لاهوری

حضرت زهرا(س) فرمودند:
 کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.

                                                   (بحار الانوار ، ج 70، ص 249 )

این روزها،روزهای فاطمه(س) است و این شب ها،شب های علی(ع)است.

با خود می گویم چگونه در عمرهای کوتاه و محدود،این همه جوشش و شکوفایی!جوششی که از مرز قرن ها گذشته و از محدوده ی جغرافیا و تاریخ پر کشیده و حتی این دل خسته و این کویر تشنه را در خود گرفته است.

بارها با خود می گویم:یک لحظه و این همه ارزش؟!نه سال و این همه استمرار؟!همین لحظه از بلندگوهای دور و خسته می شنوم:«فاطمه امّ ابیها» و در جواب فرشته ها در مورد اصحاب کساء می شنوم: «هم فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها»

رسالت و ولایت و امامت را،فاطمه رابط است و پیوند.

اگر بیشتر گوش بدهیم می توانیم صدای حزن آلود علی(ع)را از مدینه ی رسول بشنویم که با چشم اشک و نوای غربت می گوید:اندوه من همیشگی و شب هایم شب زنده داری خواهد بود.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

دوباره تنها شد

و کودک آرام آرام به او نزدیک

این بار او نبود که کودک را می طلبید،که کودک بود که آهسته صدایش می کرد

دستانش را که حالا به اندازه ای شده بود که همیشه آرزویش را داشت گرفت و از زمان عبور داد

چقدر آشناست این نگاه!

...اندکی آرام تر ای دوست

مرا آشنایی دیرینه با این تصویرهاست...

به اشک های من ننگر که این بغض مدت هاست که راه را بر حنجره ی خسته ام بسته است

حال که با تنهاییت تنهاییم را بر هم زدی اندکی مجال نگاه بده که مدت هاست با این تصویر ها غریبه ام

و این غربت مرا به غربت غریبی کشانده است

غربتی که برای فرار از آن دم از آشنایی با تمام غربت ها می زنم

و چه آسان فراموش می کنم روزها را

انسان ها را

خاطره ها را

و دنیایم را....

و اکنون دنیایم با من از همه ی غربت ها غریب تر است...

خیلی درد داره بازیچه شدن مذهب به دست سیاست

خیلی درد داره یک عده بچه مذهبی رو به اسم مراسم حضرت زهرا جمع کنن و بعد از صحبت در مورد مزایای نماز جماعت...

اونم چه صحبتی!میگن اونقدر نماز جماعت مهمه که  پیامبر مردمی رو که به نماز جماعت نمیومدن تهدید می کردن به آتش زدن در خونشون!!!!

و وقتی هم ازشون می پرسی که چطور پیامبر رحمت به خاطر یک کار مستحب مردم رو به آتش زدن خانه تهدید می کنه،می گن تهدیدشونو که عملی نمی کردن!فقط تهدید می کردن!!!!!!!!!!!!

و وقتی هم یکم سوال پیچ می کنی،میگن آخه اون موقع کسایی که نماز جماعت نمی رفتن،مجالس منافقین رو شرکت می کردن،به این خاطر تهدید می کردن!!!!

آخه مومن خدا!می دونی این حرفا رو کسی که فقط یه ایام فاطمیه رو طرف حسینیه پیداش میشه چه تاثیری می تونه داشته باشه!

بگذریم!داشتم می گفتم:بعد از صحبت در مورد مزایای نماز جماعت در مورد انتخابات صحبت میکنن!!!

اصلا هم صحبت هاشون تابلو نیست و جهت خاصی نداره!!!!!

آخه هیئتی های محترم!وقتی اینهمه سر مراسم فاطمیه گرفتن بحث می کنیم که حتما دست هیئت باشه،به خاطر این چیزاست.

 خیلی درد داره  که سر مجلس حضرت زهرا این چیزها گفته شو و بعدش هم محض خالی نبودن عریضه،اندکی در مورد رحلت آیت الله بهجت  و خصوصیات حضرت زهرا گفته شه و...