سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هروقت دیدی تنها شدی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ...
درباره ما

بی شک گدای خانه ات آقا شود، حسین/ هر قطره زود پیش تو دریا شود، حسین!/ فیض گدایی تو به هر کس نمیرسد/ باید که زیر نامه اش امضا شود: "حسین"
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات
مطالب اخیر وبگاه

 

 

بسم الله الرّحمن الّرحیم         

تا حالا چقدر خودت رو تو پیله زندونی کردی؟

تو کدوم پیله فرقی نمی کنه!مهم زندونی کردنه!

این پیله می تونه از جنس های مختلفی باشه...

وقتی از دنیا و آدم هاش خسته می شی،وقتی احساس می کنی دنیا با تموم بزرگیش اونقدر کوچیکه که توش زندانی شدی،

وقتی چیزایی که گوش می دی کم کم میره تو این مایه ها:

ای پرنده ی مهاجر

سفرت سلامت،امّا

به کجا می ری ...

قفسه تموم دنیا...

.

.

همه حرف خوب می زنن

امّا کی خوبه این وسط

بد و خوبش به شما

ما که رسیدیم ته خط...

.

.

وقتی زیباترین چیزهایی و عزیزترین کس ها نمی تونن واقعا خوشحالت کنن و خنده هات و شادیهات تصنّعی می شه و تنها برای نگرفتن دلشون...

می دونی چته؟!

ازش دور شدی....

نه!فکر نکن اگه فقط نماز می خونی بهش نزدیکی!

از عشقش دور شدی...

اونو برای خودت یه رئیسی کردی که داره گناهاتو می شمره تا عذابت کنه!

وقتی تضادها و درگیری های ذهنت،جایی برای فکر کردن برات نذاشته...

وقتی دلیلی برای زنده بودن و زندگی کردنت نمی بینی

بدون،که عاشقی یادت رفته...

وقتی مشکلات سر رات تا حدّ سقوط سوقت می دن...

بدون که دستشو ول کردی

می دونی کی اینا رو فهمیدم؟

دیشب!وقتی با چند تا از دوستام به همراه 3 تا دوست خارجی رفته بودیم عینالی.

وقتی اون دوست خارجی که به خاطر اینکه بتونه با حجاب تحصیل کنه،کشورشو ترک کرده بود،باهام حرف زد

وقتی خدا رو با چشمای اون نگاه کردم و با قلب اون احساس کردم

وقتی باهام از محبت خدا حرف زد...

وقتی بعد از اون همه پیاده روی رسیدیم امامزاده و موقع اذان شد،فهمیدم که همشون با وضو اومدن تا نمازشون رو اول وقت بخونن...

با خودمم:آهای!تویی که دم از دین داری می زنی و خودتو جای خدا می گذاری و برای آدم ها بر حسب ظاهرشون نسخه می پیچی...

پیلت رو بشکن تا به کوچیکی دنیات پی ببری... 

کاش گاهی موقع ها پیله هامونو بشکنیم،از قفسی که برای خودمون درست کردیم بیرون بیایم و با آدمای دیگه خدا رو احساس کنیم... 




نویسنده در شنبه 87/12/10 |

دستهات رو آروم بگذار رو سرت!

مگه من باهات شوخی دارم؟!

دست هات رو آروم بگذار رو سرت تا هیچ کاری نکنی!

می دونی چیه؟

دیگه بهت اعتماد ندارم!

تا حالا چند بار زدی زیر قولت؟!

می خواستی بپّری؟

امّا حالا که خوردی زمین!بدجوری هم خوردی زمین مگه نه؟!...

آهای با توام!

کجا رو نگاه می کنی؟!

راه آسمونو عوضی گرفتی!

تا حالا چند بار دستتو گرفتن و بلندت کردن؟

هیچ آمارشو داری؟

تکون نخور.

من هنوز اینجام!...




نویسنده در شنبه 87/11/5 |
<      1   2      

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
طراح قالب
ثامن تم